کاملیا حسودی می‌کند (کاملیا)

سایر عناوین : کاملیا تولد-فرزند-جدید
35,000 تومان

کتاب کودک کاملیا حسودی می‌کند از سری مجموعه کتاب‌های کاملیا است که با موضوع حسادت فرزند بزرگ‌تر نسبت به فرزند کوچک‌تر نوشته شده است. این کتاب کمک می‌کند تا فرزند بزرگ بتواند احساسات خود را نسبت به خواهر یا برادر کوچک‌ترش واضح‌ بیان کند و والدین را نسبت به احساسات خود آگاه سازد. 

رده سنی : 3 تا 7 سال

انتشارات : نوشته

موضوع : تولد فرزند جدید

چرا کتاب کودک کاملیا حسودی می‌کند را برای فرزندم تهیه کنم؟ 
کتاب کودک کاملیا حسودی می‌کند کتابی مفید، مناسب فرزند بزرگ خانواده‌ای است که نسبت به فرزند کوچک حسادت می‌کند. این کتاب کمک می‌کند تا کودک شما احساسات پنهان درونش را نشان دهد و بتواند راحت‌تر با پدر و مادر خود گفتگو کند. غالبا توجه والدین بعد از به دنیا آمدن فرزند دوم به سمت او می‌رود. از آن جائیکه فرزند تازه متولد شده نمی‌تواند از پس کارهای شخصی خود برآید، پدر و مادر بیشتر مراقبش هستند. چرا که فرزند تازه متولد شده به مراقبت دائمی و ممتد نیازمند است. همین امر سبب می‌شود تا موجبات حسادت فرزند بزرگتر فراهم شود. پدر و مادرها باید حواسشان باشد تا با رفتارهای نسنجیده خود بر این احساسات دامن نزنند. گاهی برخی والدین از روی ناآگاهی رفتاری می‌کنند که حسادت در فرزند اول رشد می‌کند. یکی از کارهای خوبی که والدین می‌توانند انجام دهند تهیه کتاب مناسب برای دلبندشان است. کتاب کودک کاملیا حسودی می‌کند حسادت فرزند اول را نسبت به فرزند دوم به خوبی نشان می‌دهد و هم به والدین و هم به کودک می‌فهماند که بهترین رفتار در این شرایط چیست. 
در کتاب کودک کاملیا حسودی می‌کند کودک می‌آموزد که احساساتش را بیان کند و از چیزی نترسد، همچنین والدین می‌آموزند که حواسشان باید به فرزند بزرگ‌ترشان باشد چرا که او نیز هنوز کوچک است و نمی‌تواند مانند آدم بزرگ‌ها رفتار کند. 

خلاصه‌ی کتاب کودک کاملیا حسودی می‌کند:
کتاب کودک کاملیا حسودی می‌کند درباره دختر کوچولویی به نام کاملیا است که برادری کوچک به نام ماکسیم دارد. والدینش به ماکسیم توجه نشان می‌دهند و دائما مراقب او هستند. ماکسیم کم کم راه رفتن را دارد یاد می‌گیرد همین قضیه سبب شده تا پدر و مادرش بسیار خوشحال باشند و مدام به او توجه کنند. کاملیا احساس می‌کند که بسیار تنها شده است چرا که دیگر کسی به او توجهی ندارد. روزی کاملیا از شدت بغض و ناراحتی احساس درونی‌اش را به پدر و مادرش می‌گوید. پدرش با شنیدن صحبت کاملیا، متوجه اشتباه خود می‌شود و کاملیا را در آغوش می‌گیرد.